تا خود زنان به مقام مرجعیت علمی و دینی نرسند، سخن گفتن از حق زن دروغ ترین سخن ها است
اسدالله جعفری اسدالله جعفری

در این روز ها به بهانه بزرگداشت روز زن، نمادی ترین کار های بشردوستانه انجام می گیرد و نشست های بین المللی و کشوری در سراسر جهان برگزار می گردند که هم از نظر نام وعنوان نشست ها بسیار بسیار عاطفی و جهان شمول و فرافرهنگی و فرادینی هستند و هم مهمانان دعوت شده و سخنرانان، شخصیت های کلان دنیا و دین هستند.

اما اگر دقیق نگاه کنیم حقیقت چیزی دیگر است وداستان دفاع از حق وحقوق زنان داستان پرگره وکلاف سرگم است .این داستان آنگاه به اوج خود می رسند وفرهنگ بشریت را به چالش می کشند که بدانیم همان کسانی که این نشست ها وکنفرانسهای جهانی را دردفاع از حقوق زن برگزار می کنند ودر آن کنفرانسهای جهانی گلو پاره می کنند ودردفاع از زن وحقوق زن از خدا هم مهربانتر وازمادر عاطفی تر وازدایه مشفق تر اشک می ریزند... همان ها خودبزرگ ترین نقض کنندگان حقوق اولیه زن هستند و آزاده زنان در زندان های حکومت حضرات در قید زنجیر می باشند وهمان خدایان دفاع کننده از زن وحقوق زن، خود بزرگترین جنایتها راعلیه زنان مدیریت واجرا می کنند ودرخانواده وقلمرو خدایی خود حق کرامت انسانی زن را لگد مال می کنند وبه زن ودختران ومادران خودشان چون کالا نگاه می کنند وحق هرگونه خدایی  رااز حقوق ذاتی خودشان می دانند.

براستی این انسان موجود عجیب وبسیار بی حیا یی هستند. همان کسانی که در این روز ها برای دفاع ازحقوق زنان سخن می گویند وخداوارزش های بشری را به رخ همدیگر می کشند وخود را خدای مهربان زمین وانمود می کنند، همان ها چنان بی حیا وهزار چهره هستند که  خدااز آنهمه بی حیایی وهزار چهرگی شان عرق شرم برپیشانیش جاری می شوند واز اینکه چنین موجودی بی شرم وهزار چهره را آفریده اند، پشیمان است.

در این میان فقط وفقط یک حقیقت وجود دارد وبس، آن حقیقت این است که تاخودزنان از نظرعلمی در حوزه های مختلف علوم انسانی وعلوم دینی به مقام مرجعیت علمی ودینی، دست نیابند ودر سطح کلان مدیریت کشوری به مقام رهبری وفرمان دهی نرسند، هرگز به حقوق انسانی خودشان دست نمی یابند چون که از آغاز آفرینش انسان تاکنون(براساس تاریخ مکتوب از آغاز تا امروز) قرائت دین وعلوم انسانی در انحصار مردان بوده ومردان براساس طبیعت سلطه خواهی انسانی، قرائت مرد سالارانه داشته واز دین وعلوم انسانی قرائت مرد محور ارائه داده تا بتوانند براین همنوع خود سلطه داشته باشد.

من چند نمونه از متون دینی می آورم که در آن جایگاه والای زن در حیات انسان ها مطرح است اما به علت فرهنگ مردسالاراندیشی است که شما این متونها را دراجتماع متجلی نمی بینید:

يا ايهاالنبى اذا جاءك المؤمنات يبايعنك على ان لايشركن باللَّه شيئا و لايسرقن و لايزنين و لايقتلن اولادهن و لايأتين ببهتان يفترينه بين ايديهن و ارجلهن و لايعصينك فى معروف فبايعهن و استغفر لهن‏اللَّه ان‏اللَّه غفور رحيم؛[1]
اى پيامبر، چون زنان با ايمان نزد تو آيند كه (با اين شرط) با تو بيعت كنند كه چيزى را با خدا شريك نسازند، و زنا نكنند، و فرزندان خود را نكشند، و بچه‏هاى حرام‏زاده‏اى را كه پس انداخته‏اند با بهتان (و حيله) به شوهر نبندند، و در (كار) نيك از تو نافرمانى نكنند، با آنان بيعت كن و از خدا براى آنان آمرزش بخواه، زيرا خداوند آمرزنده مهربان است.
در سوره مباركه توبه نيز، جنبه ديگرى از حيات سياسى و اجتماعى زنان كه عبارت است از «حق نظارت و سرپرستى» و «امر به معروف و نهى از منكر» مورد توجه قرار گرفته است. آيه 71 اين سوره مى‏فرمايد: «والمؤمنون و المؤمنات بعضهم اولياء بعض يأمرون بالمعروف و ينهون عن المنكر؛
بعضى از زنان و مردان مؤمن اولياء و سرپرستان بعضى ديگرند، امر به معروف مى‏كنند و نهى از منكر مى‏نماين.
در مورد مبارزه با ستمگران و زورمداران هم كه همواره تداعى‏كننده مبارزه مردان بوده است، قرآن از مبارزات زنان نيز ياد مى‏كند.
در مجموع، مسلم است كه اسلام موقعيت و منزلت ويژه‏اى براى زن در خصوص نقش‏آفرينى در جامعه قائل است و اگر چه برخى ضرورت‏ها و همچنين ويژگى‏ها و توانايى‏ها، آنها را از برخى امور معاف شمرده است. اما در همه حال، خواستار حضور قوى و مؤثر آنها در صحنه حيات اجتماعى مى‏باشد.
اين نگاه، نگاه عادلانه و معتدل اسلام است كه به دور از افراط و تفريط است زيرا در مقابل نگاه انحرافى فمينيستى، برخى در حالت تفريط هيچ هويتى را براى زنان قائل نيستند. برخلاف اين نگاه متحجرانه در تعاليم دينى، دستورات فراوانى مبنى بر حفظ حرمت و كرامت زن در جامعه به چشم مى‏خورد كه نشان‏دهنده، به رسميت شناختن مقام انسانى و اجتماعى زن مى‏باشد زيرا در نقطه مقابل اين ديدگاه، در جوامعى كه زن را موجودى انسانى نمى‏دانستند و يا او را در نازل‏ترين درجه انسان بودن تلقى مى‏كردند، هيچ گونه حرمت و اعتبار اجتماعى هم براى وى قائل نبودند و هر گونه رفتار ناپسندى را با زن مباح مى‏شمردند. اما اسلام به سختى با اين نحوه نگرش مقابله كرد و تمام مراتب حرمت و احترام اجتماعى را براى زن و مرد يكسان مطرح نمود. در سوره مباركه احزاب، قرآن مسئله اذيت و آزار زنان مؤمن را مطرح مى‏كند و مى‏فرمايد: «والذين يؤذون المؤمنين و المؤمنات بغير ما اكتسبوا، فقد احتملوا بهتانا و اثما مبينا؛ كسانى كه زنان و مردان با ايمان را بدون جرم و گناه، اذيت مى‏كنند، مرتكب بهتان و گناهى بزرگ مى‏شوند.»[2] و يا در مورد تمسخر و به استهزاء گرفتن زنان مى‏فرمايد: «ياايهاالذين آمنوا لايسخر قوم من قوم عسى ان يكونوا خيراً منهم و لانساء من نساء عسى ان يكن خيراً منهن؛ اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد، هيچ قومى حق ندارد قومى ديگر را مسخره كند، چه بسا كه آنان از ايشان بهتر باشند. و هيچ زنانى حق ندارند زنانى ديگر را مسخره كنند، چون ممكن است آنان از ايشان بهتر باشند.» [3]
در سوره مباركه بروج هم مسئله فتنه‏گرى و ايجاد مشكل و گرفتارى براى زنان و مردان با ايمان را بيان مى‏كند و عاملين به اين كار زشت و ناپسند را به آتش و عذاب جهنم وعده مى‏دهد:
ان‏الذين فتنوا المؤمنين و المؤمنات ثم لم يتوبوا فلهم عذاب جهنم و لهم عذاب الحريق؛ كسانى كه مردان و زنان مؤمن را آزار كرده و بعد توبه نكرده‏اند ايشان راست عذاب جهنم و ايشان راست عذاب سوزان.[4]

حضور فعال و مشاركت اجتماعى زنان در صحنه اجتماعى‏

براى تبيين نگاه صحيح اسلام در زمينه حضور و مشاركت اجتماعى زنان، ابتدا بايد مفهوم مشاركت معلوم شود، زنان نيمى از پيكره جامعه هستند، هر جامعه‏اى كه بخواهد نسلى بارور و پويا در زمينه‏هاى فرهنگى، اجتماعى و اقتصادى تربيت كند، طبعاً نيازمند نيروى عظيم زنان و مادران است.
از سوى ديگر، حق طبيعى و انسانى هر فردى است كه در تعيين سرنوشت خويش و مسائل مربوط به خود و جامعه‏اش دخالت كند، بنابراين بخشى از مسئوليت مورد بحث بر دوش زنان است كه ضرورت مى‏يابد ضمن ايفاى نقش‏هاى خانوادگى، در جامعه نيز حضورى فعال و مؤثر داشته باشند و از اين رهگذر نقش مهمى در رهيافت توسعه سياسى، اجتماعى، اقتصادى و فرهنگى جامعه ايفا نمايند.
براى پيشرفت هر جامعه‏اى بايد هر دو جنس فعالانه در عرصه‏هاى گوناگون اجتماعى حضور داشته باشند زن و مرد از نظر روحى، فرهنگى، مذهبى، فيزيولوژيكى و ... كامل‏كننده يكديگرند و هر كدام ويژگى‏هاى شخصيتى، عاطفى و شناختى منحصر به فرد خود را دارا هستند، همين تفاوت‏ها موجب مى‏شود كه هر كدام با ديدى متفاوت به جهان و پديده‏هاى اجتماعى، بنگرند و چهره دگرگونه‏اى از آنها را به معارف بشرى ارزانى دارند و از اين جهت نيز مكمل يكديگر باشند، بنابراين نقش‏آفرينى و مسئوليت‏پذيرى انسان در جامعه، تنها به مردها اختصاص ندارد بلكه زنان هم در اين راستا سهم قابل توجهى در اجتماع و مشاركت اجتماعى دارند.
حضور فعال زنان در جامعه و مشاركت اجتماعى آنان گذشته از آنكه وظيفه‏اى براى زنان است مى‏تواند براى آنها مفيد و بسيار پربار و سودمند نيز باشد و تجربيات ارزنده‏اى در اختيار آنان بگذارد مشاركت روزافزون زنان در عرصه مسائل و موضوعات اجتماعى باعث بالا رفتن سطح آگاهى‏هاى فردى و اجتماعى، آشنايى با روش‏هاى تربيتى و جديد و كارآمد و ... شده و هويتى تازه به زنان مى‏بخشد[5]. در پرتو اين هويت تازه آنها نسبت به مقام، موقعيت و شئون فردى و اجتماعى خودآگاهى بيشترى مى‏يابند و براى خويش در جامعه نقش مؤثرترى قائل بوده، خود را عضو فعال جامعه تلقى خواهند نمود و از همه مهم‏تر نسبت به مسائل اجتماعى جامعه خود، احساس مسئوليت بالاترى خواهند داشت و با حساسيت، ظرافت و تأثيرات بيشترى در صحنه‏هاى سياسى حاضر خواهند شد.
البته نبايد از نظر دور داشت كه مشاركت اجتماعى در معناى حقيقى و واقعى خود است كه مى‏تواند اين ثمرات را در پى داشته باشد مشاركت اجتماعى، به معناى حضور آگاهانه و شركت فعال در عرصه‏هاى مختلف اجتماعى مى‏باشد و بايد آن را از صرف حضور فيزيكى و حتى اشتغال جدا دانست چرا كه اشتغال صرف، گرچه نوعى فعاليت اجتماعى است اما پايين‏ترين و ضعيف‏ترين سطح مشاركت محسوب مى‏شود و كمترين تأثير را در تواناسازى زنان دارد. متأسفانه گاهى برخى از زنان، ديدگاه و تصورشان نسبت به مشاركت از سطح اشتغال فراتر نرفته و صرفاً براى يافتن شغلى در بازار كار، ولو پايين‏تر از شئون و توانايى‏هاى خود تلاش مى‏كنند.
اين در حالى است كه مشاركت زنان در تصميم‏گيرى و توان ارائه افكار و انديشه‏هاى خود، و نيز اعمال آنها در امور مربوطه، از شروط اساسى تواناسازى زنان است اين موضوع سبب مى‏شود كه زنان از حالت انفعالى خارج شده و به صورت يك عنصر فعال در عرصه‏هاى اجتماعى ظاهر شوند. اين اعتقاد غلط كه تنها مردها صاحب فكر بوده و بايد تصميمات اساسى جامعه را اتخاذ نمايند، مانع از شكوفايى استعداد و خلاقيت زنان شده، نظام توسعه و روند پيشرفت جامعه را تضعيف مى‏كند. زنان براى پرورش استعدادهاى خود بايد به عرصه‏ها و سطوح مختلف مسئوليت‏ها گام بگذارند و از حقوق متناسب خود برخوردار شوند. اما شايد از همه مهم‏تر آن باشد كه زنان براى حل مسائل حاد انسان‏ها در مورد مرگ و زندگى، خانواده و جامعه، توسعه اقتصادى و سرنوشت بشر به سهم خود مشاركت ورزند.
اكنون پس از بيان مفهوم مشاركت براى روشن شدن بيشتر، به چند نمونه از مشاركت زنان در تاريخ اسلام اشاره مى‏كنيم:
1- ام‏ عطيه نقل مى‏كند كه پيغمبر(ص) در روزهاى عيد كه مى‏خواستند نماز عيد بخوانند دستور مى‏دادند دختران و زنان، از شهر بيرون بيايند و در نماز عيد شركت كنند. يكى از زنان از پيغمبر(ص) پرسيد: اگر كسى پوششى نداشته باشد كه خود را بپوشد، چه كند؟ آيا از آمدن به جماعت و شركت در اجتماع مسلمين معاف است يا نه؟ حضرت فرمودند: خير، بايد از يكى از خواهران دينى خود، لباسى عاريه كند و در نماز و اجتماع مسلمانان شركت نمايد.[6][7]

زن افغانستانی چه کند تا به حقوق انسانی خوددست یابند؟

فعلا کاری به جهان نداریم وبنابر این نیست که در همه ی حوزه های معرفتی وآماری سخن بگوییم فقط می خواهم این نکته را یاد آورشوم که حقوق انسانی زن زمانی به عنوان یک حقوق انسانی در کنار حقوق انسانی مرد به رسمیت شناخته می شود که خود زنان در حوزه علوم انسانی ومخصوصا علوم دینی به مقام مرجعیت برسند وچون مردان حق قرائت متون  راداشته باشند. تا به این مقام نرسند نمی توانند به حقوق انسانی خود دست یابند نمونه بسیار روشن آن ایران وافغانستان هستند.

در ایران،مشارکت سیاسی زنان  نسبتا خوب ومطلوب است امادرحوزه های از علوم انسانی وقرائت های متون دینی مشارت تأثیر گذار ندارند وبه همین دلیل است که زنان ایران روحیه ی پذیرش مرد سالاری دارند با این که زنان چندی دارای اجتهاد دینی هستند اما همان زنان نیز از دین قرائت مردسالارانه دارند چون هنوز ذهن زنان ذهنیت تاریخی هستند.

در افغانستان وضع بدتر از همه ی کشور هاست چون بی سوادی زنان در افغانستان 86در صد است:

تنها 14درصد زنان افغان سواد دارند

«به گزارش شبکه اطلاع رسانی افغانستان (afghanpaper)، دولت افغانستان می گوید که تنها 14 درصد زنان افغان، از نعمت سواد بهره مند هستند.

ثریا دلیل، سرپرست وزارت صحت عامه طی سخنرانیش در محفلی که به پیشواز هشتم مارچ روز زن برگزار شده بود، گفت که عدم دسترسی زنان به آموزش، خشونت های خانوادگی و رسوم ناپسند جامعه، حق حیات آنان را محدود نموده است.

ثریا دلیل افزود که افغانستان از لحاظ مرگ و میر مادران، هنوز در بالاترین سطح قرار دارد و در هر نیم ساعت یک مادر در افغانستان جان خود را از دست می دهد.

خبرنگار صبح بخیر افغانستان افزود روز زن در افغانستان در حالی تجلیل می گردد که بیشتر زنان از حق کار، آموزش و انتخاب همسر محروم نگه داشته شده اند و در موارد مختلف مورد خشونتهای گوناگون قرار گرفته اند که بر اساس آمار وزارت امور زنان، نزدیک به 3400 قضیه خشونت طی سال جاری در این وزارت به ثبت رسیده است.تاریخ انتشار:   ۲۰:۴۹    ۱۳۸۹/۱۲/۱۶
www afghanpaper»

وقتی از هرصد نفر زن افغانستانی فقط چهارده نفرش سواد داشته باشند، معنایش این است که  از صد نفر زن افغانستانی 86 نفرش از حقوق انسانی ومدنی خود آگاهی ندارند واز صدنفر زن در افغانستان86 نفرش قربانیان خاموش هستند.

چنان که وزارت زنان اعلام نموده درسال جاری3400خشونت علیه زنان ثبت شده واین معنایش این است که 292400مورد خشونت علیه زنان ثبت نشده باشد یعنی 292400=86+3400 .

علاوه بر این که به علت 86درصد بی سوادی زنان، 86درصد خشونت علیه زنان ثبت ناشده می ماند،نبود فرهنگ اطلاع رسانی در افغانستان وملاحظات فرهنگی ودینی در کتمان خشونت علیه زنان نیز مزید بر علت می شود.

وقتی درصد بی سوادی زنان چنان وحشت ناک باشد، تمام کارهای انجام گرفته برای دفاع از حقوق زن نمایشی ونمادین می شود.نمونه های ازاین کار های نمادین رادر قانون انتخابات می  بینیم.درقانون انتخابات درصد خاصی را به زنان اختصاص داده که در قانون اساسی وقانون انتخابات درج شده اما درمقام عمل می بینیم که کاری عملی وراهبردی برای زنان صورت نگرفته است.

جای دور نرویم همین پارلمان را در نظر بگیریم، دردور اول مجلس،چند زن در رأس هیئت رئیسه مجلس ملی قرار داشتند؟ فقط خانم فوزیه کوفی مدت کوتاهی در جایگاه معاونت اول قرار گرفت( با اینکه  خانم فوزیه کوفی ازنظر دانش وسواد از یونس قانونی باسواد تر است چون کوفی دارای چند لسانس است اما قانونی مدرک تحصیلی اش قلابی است ودرتهران صادر شده ) ووقتی ایشان سفر های آستانی خودبرای آشنایی بیشتر با وضعیت زنان ومشکلات مردم را آغاز کرد وبسیار قدرتمند ومحبوب ظاهر شد، مرد اندیشان ومردسالاران دین ودنیا به وحشت افتاد ووقتی معاون اول وقت مجلس ملی چند سفر به کشور های جهان نمود ودر میان مهاجرین افغانستانی خارج از کشور سخنرانی های اعتدال محور ارایه داد ودر مجامع بین المللی ونهاد های دفاع از حقوق بشر به عنوان یک رهبر جوان مطرح شد، تمامیت خواهان مرد اندیشی مرد سالار به فکر افتادند که این زن مبارز ودانا رااز آن جایگاه معاونت خلع کنند ودر یک حرکت به ظاهر دموکراتیک ولی از قبل برنامه ریزی شده ایشان را از معاونت اول مجلس  کنار زدند وشخص ریاست مجلس تاجیک تبار مجاهد جنگ سالار ودستیار احمدشاه مسعود، برای کنار زدن خواهر تواناودانای تاجیک خود چقدر تلاش کرد؟ خداخودش می داند وروزی آفتابی خواهد شد.

از این قضیه که بگذریم، دردور قبلی مجلس شورا ملی افغانستان چند طرح ولاحیه از طرف زنان درپارلمان برای بهبودی وضع زنان ورسید گی به مشکلات معیشتی زنان ارایه وتصویب شد؟ ملت که چیزی رابه یاد ندارد.

معلوم است که وقتی بی سوادی 86 درصد باشد خود زنان نیز روحیه مرد اندیشی دارند وبه خود باوری نمی رسند چنان که می بینیم زنی چون شکریه باریک زی زنی است فوق العاده زیرک وباهوش ودر عین حال انسان باسواد ودارای فضل است اما همین شکریه باریک زی، در مقابل مرد سالار اندیشان چون پرفسور عبدالرب رسول سیاف چنان خشوع دارد که یک بودایی در مقابل مجسمه ی خدایش خشوع دارد.

در همین دوره از مجلس، هماسلطانی کاندید شد ودر دور دوم 23تن از نمایندگان هزاره نیز به خواهر هزاره خود رأی ندادند.شکریه باریک زی کاندید شد، برادران پشتونش به ایشان رأی ندادند.برای معاونت اول یک زن ویک مرد کاندیک اما زن ردی نیاورد یک مرد ردی آورد .توخود ازاین داستان مجمل بخوان داستان مفصل.

در همین مجلس نیز بسیاری از زنان مجلس همچون : شاه گل رضایی، شکریه باریک زی، فوزیه کوفی، کبری مصطفوی....هستند که ده برابر بعضی از مردان در مجلس باسوادتر هستند ودست شان هم به خون هیچ انسانی آلوده نیستند.اما چون زن هستند در مجلس فقط از نام شان استفاده می شوند نه ازدانش ومدیریت شان.

در این میان خانم شاه گل رضایی یک استثنای ویژه هستند. با اینکه خانم رضایی از نظر دانش در سطح بالاتراز بسیاری مردان پارلمان نشین هست واز نظر اخلاق وتعهدات دینی نیز نمونه بسیار روشن وچادر سفید او نشان گویا از تعهد او به اعتقاداتش است وآن چادر پرچم زیبای رسول الله می ورایت شرف وعزت زن مسلمان می باشد وشرف چادر خانم شاه گل رضایی هموزن شرف پرده خانه است ودر حقیقت چادر سفید خانم رضایی در پارلمان، همان پرنیان عرش خداست وعصمت باران.

اما چون زن است وفرهنگ مردسالاری حاکم برافغانستان چنان نهادینه شده است که  خودزنان پارلمان از این خواهر خود دوری می کنند چون خانم رضایی انسان بودند خودرا در همان لباس وقالب زنانه جست وجو می کند واین زن بودن خانم رضایی برای بسیاری از خواهران پارلمان نشین هم خوش آیند نیستند وسعی دارند که با دوزی گزیدند از خانم رضایی ومردانه ظاهرشدن خود وانکار زن بودن خود، انسانیت خودرااثبات کنند.

پس تا فرهنگ مرد اندیشی در جامعه نهادینه شده باقی باشد وخود زنان به مقام مرجعیت علمی ودینی نرسند ودر مدیریت کشور به جایگاه اجرایی وفرماندهی دست نیابند، سخن گفتن از حقوق زن ورعایت حقوق زنان، دروغ ترین سخن است وفقط وفقط برای پاک کردن صورت مسئله است وبس.



[1] - ممتحنه، آيه‏12. 2

[2] - احزاب، آيه‏58.

[3] - حجرات، آيه‏11.

[4] - بروج، آيه‏10.

[5] - اعتصامى‏پور، آذر، جايگاه اجتماعى زنان در جامعه امروز، روزنامه سلام، 31/4/76، ص‏5.

[6] - وسايل‏الشيعه، ج‏1، ص‏457

[7] - بازشناسى جايگاه زن در انديشه دينى‏- دكترمحمدمهدى بهداروند- ماهنامه پيام زن ـ شماره 200 ـ  آبان 1387


March 15th, 2011


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
مسايل اجتماعي